حقوق و شرایط کار
لغات انگلیسی حقوق و شرایط کار 1 absentee absentee غایب bonus bonus پاداش boss boss رییس career career شغل (حرفه) 2 commission commission کارمزد (حق کمیسیون) condition condition حالت (شرایط،…
لغات انگلیسی حقوق و شرایط کار 1 absentee absentee غایب bonus bonus پاداش boss boss رییس career career شغل (حرفه) 2 commission commission کارمزد (حق کمیسیون) condition condition حالت (شرایط،…
لغات انگلیسی زندگی اداری 1 bonus bonus پاداش boss boss رییس break break وقت استراحت (وقفه، تنفس (در مدرسه و …)) clock in clock in ساعت زدن (هنگام ورود) (کارت…
لغات انگلیسی در اداره 1 ballpoint ballpoint خودکار (نوک ساچمهای) (قلم) binder binder کلاسور Bulldog clip Bulldog clip گیره کاغذ computer computer رایانه (کامپیوتر) 2 correction fluid correction fluid غلطگیر…
لغات انگلیسی توصیف کار 1 achieve achieve رسیدن (به هدف) (به دست آوردن، موفق شدن) arduous arduous دشوار (مشقتبار) back-breaking back-breaking طاقتفرسا (دشوار، خستهکننده) careful careful مراقب (مواظب) 2 challenging…
لغات انگلیسی جلسات کاری 1 adjourn adjourn به وقت دیگر موکول کردن (جلسه دادگاه و …) adjourn to adjourn to به جایی دیگر رفتن (به ویژه برای استراحت) (به مکانی…
لغات انگلیسی بیکاری 1 adviser adviser مشاور benefits benefits مزایا cutback cutback تعدیل نیرو (کاهش، تقلیل) dismiss dismiss اخراج کردن 2 dole dole بیمه بیکاری (کمک هزینه دولتی (به بیکاران))…
لغات انگلیسی مهارت های کاری و ویژگی های شخصی 1 ambitious ambitious بلندپرواز (جاهطلب، بلندپروازانه) articulate articulate سخنور (خوشبیان) asset asset دارایی (سرمایه) assiduous assiduous سختکوش (کوشا) 2 attentive attentive…
لغات انگلیسی مصاحبه های کاری 1 application application تقاضا (درخواست) apply apply درخواست دادن appoint appoint تعیین کردن (منصوب کردن) appointment appointment قرار ملاقات (نوبت) 2 candidate candidate نامزد (کاندیدا)…
لغات انگلیسی حرفه ها 1 accountant accountant حسابدار actuary actuary احصائیهنویس شرکت بیمه (مرگر، آمارگر) administrator administrator مدیر اجرایی (سرپرست) analyst analyst تحلیلگر 2 architect architect معمار archivist archivist بایگان…
لغات انگلیسی عناوین شغلی 1 acting acting بازیگری acting acting موقت (جانشین (موقت)) administrator administrator مدیر اجرایی (سرپرست) adviser adviser مشاور 2 agent agent نماینده apprentice apprentice شاگرد (تازهکار) assistant…