توصیف ویژگی های ناخوشایند تیم زبان رمزی شخصیت لغات انگلیسی توصیف ویژگی های ناخوشایند 1 abrasive abrasive بیملاحظه و خشن (گستاخانه، آزاردهنده) abrupt abrupt گستاخانه (خشن، بیادب، بیادبانه) abusive abusive توهینآمیز (بیادبانه، نامربوط) acid acid طعنهآمیز (نیشدار، سرزنشآمیز) 2 arrogance arrogance تکبر (غرور) attitude attitude طرز برخورد نامناسب (رفتار خشن، رفتار متکبرانه) audacity audacity جسارت (گستاخی) backbiting backbiting بدگویی (پشت سر کسی) (غیبت) 3 bitchy bitchy غرضورزانه (بدخواهانه) bluster bluster بلند و خشن حرف زدن (تهدیدآمیزانه صحبت کردن) boss around boss around دستور دادن (رییسبازی درآوردن، امر و نهی کردن) brash brash گستاخ (پررو، گستاخ، از خود مطمئن) 4 brute brute آدم وحشی (آدم خشن، آدم ستمگر، آدم بیملاحظه) catty catty غرضورز (کینهتوز، بدگوی، خبیث) cheap cheap بیارزش (خوار، پست، فرومایه، مبتذل) churlish churlish بیادب (گستاخانه) 5 coarse coarse زشت و زننده (بیادبانه، توهینآمیز) cold-hearted cold-hearted سنگدل (نامهربان) crude crude مستهجن (گستاخانه، بیادبانه) cutting cutting نیشدار (سخن) (طعنهآمیز، ناراحتکننده، آزاردهنده) 6 derision derision تمسخر (ریشخند) derisive derisive تمسخرآمیز disagreeable disagreeable ناخوشایند (زننده) dour dour سرسخت (عبوس، کجخلق) 7 effrontery effrontery جسارت (گستاخی، بیشرمی) foul-mouthed foul-mouthed بددهن (فحاش) make fun of make fun of مسخره کردن poke fun at poke fun at مسخره کردن (مورد تمسخر قرار دادن، دست انداختن) 8 incivility incivility بیادبی (گستاخی، رفتار یا سخن بیادبانه) insolent insolent بیادب (جسور، گستاخانه) jibe jibe سخن یا نظر گستاخانه و توهینآمیز (طعنه) jilt jilt به طور ناگهانی معشوقه خود را ترک کردن (به طور ناگهانی با معشوقه خود بهم زدن) 9 mean mean بدجنس (پستفطرت) take the mickey out of someone take the mickey out of someone کسی را اذیت کردن (کسی را مسخره کردن، کسی را دست انداختن) miserable miserable بدبخت (بینوا، بیچاره) mistreat mistreat بدرفتاری کردن 10 mock mock مسخره کردن (دست انداختن) mordant mordant نیشدار (طعنهآمیز، کنایهآمیز) mouthy mouthy پرحرف و گستاخ (وراج) nasty nasty بدجنس (خبیث، نامهربان، کجخلق) 11 offensive offensive توهینآمیز petty petty کوتهفکر (کوتهنظر، غرضورز) pushy pushy سمج (سرتق، مصر، سهپیچ) cut someone to the quick cut someone to the quick کسی را آزردن (کسی را ناراحت کردن، به نقطه ضعف کسی حمله کردن) 12 rebuff rebuff عدم پذیرش (ناگهانی و خشن) (رد) resentful resentful آزرده (رنجیده، عصبانی، دلخور) ridicule ridicule تمسخر (سخره، استهزا) ridicule ridicule مسخره کردن (مورد تمسخر قرار دادن) 13 snide snide تحقیرآمیز (به صورت غیرمستقیم) (طعنهآمیز، توهینآمیز) spiteful spiteful غرضورز (کینهتوز، غرضورزانه) surly surly کجخلق و گستاخ (خشک و تندخو، عبوس) tart tart نیشدار (سخن) (طعنهآمیز، کنایهآمیز، تلخ) 14 taunt taunt مسخره کردن (طعنه زدن، توهین کردن) taunt taunt طعنه (توهین) twist the knife twist the knife عمدا فردی ناراحت را ناراحتتر کردن (یک وضعیت بد را عمدا بدتر کردن، حال کسی را بدتر کردن) unapproachable unapproachable سرد و غیر صمیمی (گوشهگیر، منزوی) 15 uncharitable uncharitable نامهربان و قضاوتگر (بیملاحظه، بیعاطفه) unchristian unchristian خلاف اصول مسیحیت (نامهربان و ناعادلانه) unfriendly unfriendly غیر دوستانه (نامهربان) ungracious ungracious بیادب (بینزاکت، گستاخ) 16 unkind unkind نامهربان (بیعاطفه) unpleasant unpleasant ناخوشایند (نامطبوع) unsmiling unsmiling جدی و غیر صمیمی (عبوس) vulgar vulgar رکیک (مبتذل) 17 vulgarity vulgarity بیادبی (بیتربیتی، ابتذال) تیم زبان رمزی وبسایت