با اخلاق تیم زبان رمزی شخصیت لغات انگلیسی با اخلاق 1 chivalry chivalry رفتار مودبانه (در مقابل زنان) (نجابت، ادب و احترام) clean clean پاک (از نظر اخلاقی) (مودبانه، بانزاکت، اخلاقی) clean-cut clean-cut تمیز و مرتب (شیک و پیک) clean-living clean-living سبک زندگی سالم 2 decency decency ادب (نزاکت) dutiful dutiful وظیفهشناس (سر به راه) duty duty وظیفه elevated elevated فرهیخته (فرزانه، بلندمرتبه، متعال، عالی) 3 ethic ethic اخلاق (اصول اخلاق) ethics ethics فلسفه اخلاق (علم اخلاق، اخلاقیات، اخلاقی بودن) ethical ethical اخلاقی ethos ethos روحیه (خصلت، خصیصه) 4 God-fearing God-fearing خداترس (مقید، مومن) godly godly باخدا (دیندار، مومن، خداشناس) good good پسندیده (درست، اخلاقی) high-minded high-minded والا (پایند اصول اخلاقی، فرزانه) 5 holy holy مقدس (اکرم، مجید [برای توصیف پیامبران یا کتب مقدس]) honest honest صادق (راستگو، صادقانه) honesty honesty صداقت honor honor شرافت (شرف) 6 honorable honorable شریف (آبرومند، محترم، شرافتمند) integrity integrity شرافت (صداقت، اصول اخلاقی) judgmental judgmental قضاوتگر (اهل قضاوت، انتقادگر) lofty lofty والا (عالی، بلندپایه) 7 moral moral اخلاقی moral fiber moral fiber قدرت درونی (اراده درونی) moralist moralist اخلاقگرا (معلم اخلاق) morality morality اصول اخلاقی (اخلاقیات) 8 moralize moralize موعظه اخلاقی کردن (پند اخلاقی دادن، درباره اصول اخلاقی صحبت کردن) nobility nobility نجابت (شرافت) noble noble نجیب (شریف، شرافتمند، شرافتمندانه) preach preach نصیحت کردن (پند دادن، درباره اخلاقیات سخن گفتن (به طور خستهکننده)) 9 principle principle اصل اخلاقی principled principled پایبند اصول اخلاقی (پرهیزگار، باتقوا) proper proper شایسته (از نظر اخلاقی و اجتماعی) propriety propriety شایستگی (پسندیدگی) 10 prude prude آدم کوتهفکر (آدم خشک و مبادی آداب) prudish prudish کوتهفکر (خشک و مبادی آداب، امل) puritan puritan آدم خشکه مقدس puritanical puritanical خشکه مقدس 11 rectitude rectitude درستکاری (پرهیزگاری، صداقت، شرافت) sermonize sermonize نصیحت اخلاقی کردن (پند دادن، درباره اخلاقیات سخن گفتن (به طور خستهکننده)) strait-laced strait-laced خشکهمذهب truthful truthful صادق (راستگو) 12 upright upright شریف صادق، شرافتمند، درستکار uprightness uprightness شرافت (صداقت، درستکاری، راستی) upstanding upstanding صادق (شریف، محترم) virtue virtue پرهیزگاری (درستکاری، شرافت، خوبی) 13 virtuous virtuous پرهیزگار (باتقوا، شریف، پاکدامن) wholesome wholesome اخلاقی (شایسته، خوبی) تیم زبان رمزی وبسایت