دسته بندی ها
بزن بریم

مهارت های کاری و ویژگی های شخصی

لغات انگلیسی مهارت های کاری و ویژگی های شخصی

1

ambitious

ambitious

بلندپرواز (جاه‌طلب، بلندپروازانه)

articulate

articulate

سخنور (خوش‌بیان)

asset

asset

دارایی (سرمایه)

assiduous

assiduous

سخت‌کوش (کوشا)
2

attentive

attentive

با دقت (حواس‌جمع)

benefit

benefit

فایده بردن (بهره‌مند شدن)

committed

committed

متعهد

communication

communication

ارتباط (معاشرت)
3

competent

competent

شایسته (لایق، باصلاحیت)

conscientious

conscientious

باوجدان (وظیفه‌شناس)

creative

creative

خلاق

diligent

diligent

سخت‌کوش (کوشا)
4

discreet

discreet

باملاحظه (محتاط)

efficient

efficient

کارآمد (موثر)

experience

experience

تجربه (سابقه)

experienced

experienced

باتجربه
5

hard-working

hard-working

کوشا (سخت‌کوش)

imaginative

imaginative

مبتکرانه (خلاق، خلاقانه)

innovative

innovative

خلاق (مبتکرانه، خلاقانه)

keen

keen

مایل (مشتاق)
6

knowledgeable

knowledgeable

دانا (باهوش، آگاه، مطلع)

leadership

leadership

رهبری (راهنمایی، هدایت)

motivate

motivate

تشویق کردن (ترغیب کردن، انگیزه دادن)

organized

organized

منظم (مرتب، برنامه‌ریزی شده)
7

passionate

passionate

پرشور (آتشین، پراشتیاق)

personable

personable

دلپذیر (رفتار و شخصیت) (خوشایند، موقر)

potential

potential

توانایی ((استعداد) ذاتی یا بالقوه)

practical

practical

منطقی و واقع‌گرا
8

proactive

proactive

پیش‌کنشگر (کنشی، فعال، پویا)

professional

professional

حرفه‌ای (مجرب)

proven

proven

اثبات‌شده (محقق)

qualification

qualification

صلاحیت (شرط)
9

qualified

qualified

ماهر (شایسته، واجد شرایط، باصلاحیت)

reliable

reliable

قابل اطمینان (موثق، قابل اعتماد)

responsible

responsible

وظیفه‌شناس (مسئولیت‌پذیر)

self-motivated

self-motivated

با انگیزه (به دلیل اشتیاق یا تمایل شخصی) (خودانگیزشی)
10

self-reliant

self-reliant

خودکفا (مستقل، متکی به خود)

self-starter

self-starter

فرد مستقل (فرد خودکفا و مبتکر)

sensible

sensible

معقول (معقولانه، عاقل، منطقی)

sensitive

sensitive

حساس
11

shrewd

shrewd

زیرک (باهوش)

skill

skill

مهارت

tactful

tactful

مدبرانه (مودبانه)

team player

team player

فرد در خدمت تیم (فرد موافق کار گروهی)
12

valuable

valuable

باارزش (ارزشمند)

work experience

work experience

سابقه کاری
تیم زبان رمزی وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *