دسته بندی ها
بزن بریم
 

هفته بیست وپنجم روز اول

 

1 awesome /ˈɔːsəm/

مایه هیبت یا حرمت، پر از ترس و بیم، حاکی از ترس،ناشی از بیم، وحشت آور، ترس آور

Syn: amazing

 

Many of those who witnessed the first atomic explosion reported that it was an awesome sight.

بسیاری از کسانی که شاهدِ اولین انفجارِ اتمی بودند گزارش دادند که منظره ی حیرت انگیزی بود.

2 eruption /ɪˈrʌpʃn̩/

جوش، فوران، انفجار

Syn: burst

 

Tourists can notice the eruption of population in this country.

توریست ها می توانند متوجهِ فورانِ جمعیت در این کشور شوند.

3 puny /ˈpjuːni/

ریزه اندام، ضعیف، درجه پست، کوچک، قد کوتاه

Syn: weak

 

The lamb is very puny yet.

بره هنوز خیلی ضعیف است.

4 debris /ˈdeɪbriː/

خرده، باقی مانده، آثار مخروبه، آشغال روی هم ریخته، آوار

Syn: ruins , fragments

 

After her house had burned to the ground, Mrs Wiley searched through the debris for her valuable jewerly.

پس از اینکه خانه ی خانمِ ویلی آتش گرفت و به کلی ویران شد،او در ویرانه ها دنبالِ جواهراتِ گران بهایش می گشت.

5 disperse /dɪˈspɜːs/

پراکنده کردن، متفرق ساختن

Syn: scattered , spread

 

She dispersed the pieces of bread on the grass for the birds.

او خرده های نان را برای پرندگان روی چمن پراکنده کرد.


هفته بیست وپنجم روز دوم
 

1 obliterate /əˈblɪtəreɪt/

ستردن، محو کردن، زدودن، پاک کردن، معدوم کردن

Syn: erase , wipe out

 

The teacher asked the student to obliterate the blackboard.

معلم از شاگرد خواست که تخته سیاه را پاک کند.

2 deplorable /dɪˈplɔːrəbl̩/

مایه دلسوزی، رقت انگیز، اسفناک، زار

Syn: regrettable

 

The hometown fans thought the umpire’s decision was deplorable.

طرفداران خانگی فکر می کردند که تصمیم داور تاسف آور بود.

3 initiate /ɪˈnɪʃɪeɪt/

ابتکار کردن، وارد کردن، تازه وارد کردن، آغاز کردن، بنیاد نهادن، نخستین قدم را برداشتن

Syn: start , set going

 

The name “John” initiates with a “J”.

نام جان با “ج” شروع می شود

4 conflagration /ˌkɒnfləˈɡreɪʃn̩/

آتش سوزی بزرگ، حریق مدهش

Syn: h

 

S

ا

5 rue /ruː/

پشیمان شدن، افسوس خوردن، دلسوزی کردن، پشیمانی، ناگواری، غم، غصه، ندامت

Syn: regret , be sorry

 

You will rue that display of histrionics when I asked you to help.

وقتی از تو کمک بخواهم از نشان دادن ظاهر سازی خود پشیمان خواهی شد.


هفته بیست وپنجم روز سوم

 

1 congenial /kənˈdʒiːnɪəl/

همخو، هم مشرب، دارای تجانس روحی، هم سلیقه

Syn: h

 

S

ا

2 hoard /hɔːd/

اندوخته، ذخیره، احتکار، ذخیره کردن ،احتکارکردن، انباشتن، گنج

Syn: store

 

Isn’t it a pity we can’t hoard the ideal days of autumn?

تاسف آور نیست که نمی توانیم روزهای مطلوب پاییزی را ذخیره کنیم؟!

3 sage /seɪdʒ/

فرزانه، با خرد، هوشمند، دانا، بصیر، حقیقت‌بین، هوشمندانه، داهیانه

Syn: philosopher

 

Hafez was a sage.

حافظ انسان حکیمی بود.

4 aegis /ˈiːdʒɪs/

سپر، پرتو، ظل

Syn: h

 

S

ا

5 detriment /ˈdetrɪmənt/

گزند، زیان، ضرر، خسارت

Syn: h

 

S

ا


هفته بیست وپنجم روز چهارم

 

1 longevity /lɒnˈdʒevɪti/

طول عمر، درازی عمر، دیرپایی، دراز عمری

Syn: h

 

S

ا

2 imbibe /ɪmˈbaɪb/

نوشیدن، اشباع کردن، جذب کردن، خیساندن، تحلیل بردن، فرو بردن، در کشیدن

Syn: h

 

S

ا

3 virile /ˈvɪraɪl/

مردانه، دارای نیروی مردی، دارای رجولیت

Syn: h

 

S

ا

4 senile /ˈsiːnaɪl/

سالخورده، پیر مرد، وابسته به پیری، خرف

Syn: h

 

S

ا

5 doddering /ˈdɒdərɪŋ/

پیر، علیل، کودن

Syn: h

 

S

ا