1 awesome /ˈɔːsəm/
مایه هیبت یا حرمت، پر از ترس و بیم، حاکی از ترس،ناشی از بیم، وحشت آور، ترس آور
Syn: amazing
Many of those who witnessed the first atomic explosion reported that it was an awesome sight.
بسیاری از کسانی که شاهدِ اولین انفجارِ اتمی بودند گزارش دادند که منظره ی حیرت انگیزی بود.
2 eruption /ɪˈrʌpʃn̩/
جوش، فوران، انفجار
Syn: burst
Tourists can notice the eruption of population in this country.
توریست ها می توانند متوجهِ فورانِ جمعیت در این کشور شوند.
3 puny /ˈpjuːni/
ریزه اندام، ضعیف، درجه پست، کوچک، قد کوتاه
Syn: weak
The lamb is very puny yet.
بره هنوز خیلی ضعیف است.
4 debris /ˈdeɪbriː/
خرده، باقی مانده، آثار مخروبه، آشغال روی هم ریخته، آوار
Syn: ruins , fragments
After her house had burned to the ground, Mrs Wiley searched through the debris for her valuable jewerly.
پس از اینکه خانه ی خانمِ ویلی آتش گرفت و به کلی ویران شد،او در ویرانه ها دنبالِ جواهراتِ گران بهایش می گشت.
5 disperse /dɪˈspɜːs/
پراکنده کردن، متفرق ساختن
Syn: scattered , spread
She dispersed the pieces of bread on the grass for the birds.
او خرده های نان را برای پرندگان روی چمن پراکنده کرد.
1 obliterate /əˈblɪtəreɪt/
ستردن، محو کردن، زدودن، پاک کردن، معدوم کردن
Syn: erase , wipe out
The teacher asked the student to obliterate the blackboard.
معلم از شاگرد خواست که تخته سیاه را پاک کند.
2 deplorable /dɪˈplɔːrəbl̩/
مایه دلسوزی، رقت انگیز، اسفناک، زار
Syn: regrettable
The hometown fans thought the umpire’s decision was deplorable.
طرفداران خانگی فکر می کردند که تصمیم داور تاسف آور بود.
3 initiate /ɪˈnɪʃɪeɪt/
ابتکار کردن، وارد کردن، تازه وارد کردن، آغاز کردن، بنیاد نهادن، نخستین قدم را برداشتن
Syn: start , set going
The name “John” initiates with a “J”.
نام جان با “ج” شروع می شود
4 conflagration /ˌkɒnfləˈɡreɪʃn̩/
آتش سوزی بزرگ، حریق مدهش
Syn: h
S
ا
5 rue /ruː/
پشیمان شدن، افسوس خوردن، دلسوزی کردن، پشیمانی، ناگواری، غم، غصه، ندامت
Syn: regret , be sorry
You will rue that display of histrionics when I asked you to help.
وقتی از تو کمک بخواهم از نشان دادن ظاهر سازی خود پشیمان خواهی شد.
1 congenial /kənˈdʒiːnɪəl/
همخو، هم مشرب، دارای تجانس روحی، هم سلیقه
Syn: h
S
ا
2 hoard /hɔːd/
اندوخته، ذخیره، احتکار، ذخیره کردن ،احتکارکردن، انباشتن، گنج
Syn: store
Isn’t it a pity we can’t hoard the ideal days of autumn?
تاسف آور نیست که نمی توانیم روزهای مطلوب پاییزی را ذخیره کنیم؟!
3 sage /seɪdʒ/
فرزانه، با خرد، هوشمند، دانا، بصیر، حقیقتبین، هوشمندانه، داهیانه
Syn: philosopher
Hafez was a sage.
حافظ انسان حکیمی بود.
4 aegis /ˈiːdʒɪs/
سپر، پرتو، ظل
Syn: h
S
ا
5 detriment /ˈdetrɪmənt/
گزند، زیان، ضرر، خسارت
Syn: h
S
ا
1 longevity /lɒnˈdʒevɪti/
طول عمر، درازی عمر، دیرپایی، دراز عمری
Syn: h
S
ا
2 imbibe /ɪmˈbaɪb/
نوشیدن، اشباع کردن، جذب کردن، خیساندن، تحلیل بردن، فرو بردن، در کشیدن
Syn: h
S
ا
3 virile /ˈvɪraɪl/
مردانه، دارای نیروی مردی، دارای رجولیت
Syn: h
S
ا
4 senile /ˈsiːnaɪl/
سالخورده، پیر مرد، وابسته به پیری، خرف
Syn: h
S
ا
5 doddering /ˈdɒdərɪŋ/
پیر، علیل، کودن
Syn: h
S
ا