دسته بندی ها
بزن بریم
 

هفته پنجم روز اول

1 rampant /ˈræmpənt/

شايع، منتشرشده، فراوان، حکمفرما

Syn: widespread

 

The disease is becoming more rampant.

بیماری شایع‌تر می‌شود.

2 inane /ɪˈneɪn/

تهي، بي مغز، پوچ، چرند، فضاي نامحدود، احمق

Syn: foolish , stupid

 

Orville Wright was criticized for his inane desire to fly.

“ارویل رایت” به خاطر میل احمقانه‌اش به پرواز سرزنش شد.

3 ethic /ˈeθɪk/

غالباً بصورت جمع علم اخلاق، بجث درامور اخلاقي،اصول اخلاق، روش اخلاقي يک نويسنده يا مکتب علمي يا ادبي و ياهنري، ايين، رفتار، کتاب اخلاق

Syn: morality

 

Some people do not eat meat for ethics.

برخی از افراد بخاطر اصول اخلاقی گوشت نمی‌خورند.

4 concur /kənˈkɜː/

موافقت کردن، هم راي بودن، دمساز شدن

Syn: agree , consent

 

Iman jan thinks we should go by train but I don’t concur.

ایمان جان فکر میکنه که ما باید با قطار بریم اما من موافق نیستم.

5 clandestine /klænˈdestɪn/

مخفي، غيرمشروع، زيرجلي

Syn: secret , undercover

 

Two juveniles appointed a clandestine meeting.

دو جوان قرار یک ملاقات مخفیانه گذاشتند.


هفته پنجم روز دوم

1 flagrant /ˈfleɪɡrənt/

آشکار، برملا، انگشت نما، رسوا، وقيح، زشت

Syn: hungry , ravenous

 

She’s so voracious. She’s eaten all the chocolates!

او خیلی پرخور است و تمام شکلات ها را خورده است!

2 admonish /ədˈmɒnɪʃ/

نصيحت کردن، پند دادن، آگاه کردن، متنبه کردن، وعظ کردن

Syn: hungry , ravenous

 

She’s so voracious. She’s eaten all the chocolates!

او خیلی پرخور است و تمام شکلات ها را خورده است!

3 duress /djʊˈres/

سختي، سفتي، محکمي، شدت، رفتار خشن وتند، اکراه، اجبار

Syn: coercion

 

The confession was signed under duress, the attorney claimed.

وکیل مدعی بود که اعتراف تحت فشار و اجبار امضا شده است.

4 culprit /ˈkʌlprɪt/

متهم، مقصر، آدم خطاکار يا مجرم

Syn: hungry , ravenous

 

She’s so voracious. She’s eaten all the chocolates!

او خیلی پرخور است و تمام شکلات ها را خورده است!

5 inexorable /ˌɪnˈeksərəbl̩/

نرم نشدني، سخت، سنگدل، بي شفقت، تسليم نشدني

Syn: hungry , ravenous

 

She’s so voracious. She’s eaten all the chocolates!

او خیلی پرخور است و تمام شکلات ها را خورده است!


هفته پنجم روز سوم

1 egregious /ɪˈɡriːdʒɪəs/

فاحش، بزرگ، برجسته، نمايان، انگشت نما

Syn: remarkably bad

 

The bank teller’s egregious error was difficult to correct.

صحیح اشتباه فاحش تحویلدار بانک دشوار بود.

2 distraught /dɪˈstrɔːt/

پريشان حواس، شوريده، ناراحت

Syn: hungry , ravenous

 

She’s so voracious. She’s eaten all the chocolates!

او خیلی پرخور است و تمام شکلات ها را خورده است!

3 duplicity /djuːˈplɪsɪti/

دورويي، دورنگي، تزوير، ريا، دولايي

Syn: cunning , trickery

 

Their plan was quite duplicity.

نقشه‌ی آن‌ها دورویی کامل بود.

4 acrimonious /ˌækrɪˈməʊniəs/

تند، زننده، سوزان

Syn: bitter

 

We tried to ignore her acrimonious comments, but that took considerable.

ما تلاش کردیم حرف‌های زننده و تند او را نادیده بگیریم اما این کار مستلزم خویشتن داری زیادی بود.

5 paucity /ˈpɔːsɪti/

عدد کم، معدود، اندک، قلت، کمي، کميابي، ندرت

Syn: hungry , ravenous

 

She’s so voracious. She’s eaten all the chocolates!

او خیلی پرخور است و تمام شکلات ها را خورده است!


هفته پنجم روز چهارم

1 elicit /ɪˈlɪsɪt/

بيرون کشيدن، استخراج کردن، استنباط کردن

Syn: drag out

 

elicited 50 dollars from the bank before I went shopping.

قبل از خرید رفتن، پنجاه دلار از بانک بیرون کشیدم.

2 pernicious /pəˈnɪʃəs/

زيان آور، مضر، کشنده، نابود کننده، مهلک

Syn: harmful

 

It’s pernicious to drive a car at night without any lights.

رانندگی در شب بدون چراغ کشنده است.

3 tolerate /ˈtɒləreɪt/

تحمل کردن، برخورد هموار کردن، طاقت داشتن، مداراکردن

Syn: abide

 

The pain was difficult to tolerate.

تحمل کردنِ درد کار سختی است.

4 construe /kənˈstruː/

تفسير کردن، تعبير کردن، استنباط کردن

Syn: hungry , ravenous

 

She’s so voracious. She’s eaten all the chocolates!

او خیلی پرخور است و تمام شکلات ها را خورده است!

5 impunity /ɪmˈpjuːnɪti/

خشودگي، معافيت از مجازات، معافيت از زيان

Syn: hungry , ravenous

 

She’s so voracious. She’s eaten all the chocolates!

او خیلی پرخور است و تمام شکلات ها را خورده است!