هفته نهم روز اول
1 impresario /ˌɪmprɪˈsɑːrɪəʊ/
مدير اماکن تفريحي و نمايشي، مدير اپرا، مدير ياراهنماي اپرا و کنسرت
Syn: organizer
Clive is the impresario of that great concert.
کلایو مدیر اجرایی آن کنسرتِ بزرگ است.
2 extortion /ɪkˈstɔːʃn̩/
زياده ستان، زياد، اخاذ، گزاف
Syn: getting money by threats
S Extortion was one of his charges.
اخاذی یکی از اتهامات وی بود.
3 adverse /ˈædvɜːs/
مخالف، مغاير، ناسازگار، مضر، روبرو
Syn: contrary
He didn’t stay in bed, adverse to the doctor’s order.
او برخلاف دستورات دکتر در رختخواب نماند.
4 asset /ˈæset/
چيز با ارزش و مفيد، ممر عايدي، سرمايه، دارايي، جمع دارايي شخص که بايستي بابت ديون او پرداخت گردد
Syn: a valuable thing to have.
S President Obama found that texting was an asset to his communication skills.
ا رئیس جمهور “اوباما” پی برد که ارسال پیامک برای مهارت های ارتباطی اش یک امتیاز است.
5 bigot /ˈbɪɡət/ آدمرياکار، آدم خرافاتي، متعصب
Syn: a narrow-minded , fanatic
Mr. Jones called his friend as a bigot.
آقای جونز دوستش را به عنوان یک آدم ریاکار خطاب کرد.
هفته نهم روز دوم
1 blatant /ˈbleɪtnt/
پرسروصدا، شلوغ کننده، خودنما، خشن، رسوا
Syn: very showy , brazen
Her daughter did a very blatant act.
دختر او عمل بسیار وقیحانه ای انجام داد.
2 entourage /ˌɒntʊˈrɑːʒ/
محيط، دور و بر اطرافيان، دوستان، همراهان
Syn: group of attendants
She lives alone so she likes entourage at weekends.
او تنها زندگی می کند.بنابراین در تعطیلات پایان هفته بودن با اطرافیان را دوست دارد.
3 virulent /ˈvɪrʊlənt/
زهرآگين، سم دار، تلخ، تند، کينه جو، بدخيم
Syn: harmful
Europe’s population was afflicted by a virulent plague as the Black Death.
جمعیت اروپا به طاعون مهلکی مبتلا شد که طاعون سیاه نامیده می شد.
4 venom /ˈvenəm/
زهر، سم، زهر مار و عقرب و غيره، کينه، مسموم کردن، مسموم شدن
Syn: poison
The child ate the rat venom by mistake.
کودک اشتباهی سم موش را خورد.
5 spew /spjuː/
قي کردن، فوران کردن (مواد آتشفشاني)، با فشار خارج کردن، به خارج ريختن
Syn: vomit
The child spewed all the foods that he had eaten.
کودک روی تمام غذایی که خورده بود استفراغ کرد.
هفته نهم روز سوم
1 loath /ləʊθ/
بي ميل، بيزار، متنفر
Syn: hate , dislike
I loathe spiders.
من از عنکبوت ها متنفرم.
2 solicit /səˈlɪsɪt/
درخواست کردن، التماس کردن، خواستن، تقاضا کردن، جلب کردن، تشجيع کردن، خواستاربودن، بيرون کشيدن، وسوسه کردن
Syn: ask , beg
S Passengers are solicited not to smoke.
از مسافران درخواست شد که سیگار نکشند.
3 astute /əˈstjuːt/
زيرک، ناقلا، دانا، هوشيار، محيل، دقيق، موشکاف
Syn: keen
Everyone knows him as an astute student.
همه او را به عنوان دانش آموز زرنگ می شناسند.
4 advocate /ˈædvəkeɪt/
دفاع کردن، طرفداري کردن، حامي، طرفدار، وکيل مدافع
Syn: defend
She has three children to advocate.
او سه بچه دارد که باید از آن ها دفاع کند.
5 ineffectual /ˌɪnɪˈfekt͡ʃʊəl/
بيهوده، بي نتيجه، بي اثر، غير موثر، بيفايده
Syn: not effective
A car is ineffectual without petrol.
ماشین بدون بنزین بی فایده است.
هفته نهم روز چهارم
1 scrutinize /ˈskruːtɪnaɪz/
به دقت بررسي کردن، موشکافي کردن، مورد مداقه قرار دادن
Syn: examine closely
No sooner did the lawyer scrutinize the extortion note than she called the police.
به محض اینکه وکیل یادداشت اخاذی را با دقت بررسی کرد،با پلیس تماس گرفت.
2 nefarious /nɪˈfeərɪəs/
شرير، زشت، نابکار، بدکار، شنيع، ناهنجار
Syn: vicious
A nefarious witch did all those things.
یک ساحره ی شرور تمام آن کارها را انجام داد.
3 amicable /ˈæmɪkəbl̩/
موافق، دوست، دوستانه
Syn: h
S
ا
4 vexatious /vekˈseɪʃəs/
دل آزار، رنجش آميز، آشفته، مضطرب
Syn: annoying
It’s vexatious when people don’t listen to you.
آزار دهنده است وقتی مردم به حرف های آدم گوش نمی کنند.
5 malady /ˈmælədi/
ناخوشي، فاسد شدگي، بيماري، مرض
Syn: disease
Cancer and measles are maladies.
سرطان و سرخک بیماری هستند.